کلبه عشق
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

 
 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:جنایات سوریه,
ارسال توسط MASTER

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:تصاویر متجاوزین سوریه,
ارسال توسط MASTER

هر حادثه ای که حادثه نیست!!!

حادثه یعنی
.
.
.
.
.
 
آمدن "تـ♥ـو"

شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون




تاریخ: پنج شنبه 27 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

انلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای محسن یگانه به نام امروز تولد منه

 ترانه و آهنگ : محسن یگانه ، تنظیم : پازل باند

دانلود آهنگ جدید محسن یگانه



 



*با دادن نظر و امتياز در مورد اين اثر ما را ياري کنيد*


دانلود آهنگ با کيفيت MP3 320

Mohsen Yeganeh - Emrooz Tavalode Mane

دانلود آهنگ با کيفيت MP3 128

 Mohsen Yeganeh - Emrooz Tavalode Mane

دانلود آهنگ با کيفيت OGG 64





تاریخ: پنج شنبه 25 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

خدایا....شادی امروزم رابخاطرنادانی دیروزم ازدست دادم....
نادانی امروزم رابگیر.....تاشادی فردایم راازدست ندهم....




تاریخ: پنج شنبه 30 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

اگـــه برات مهــمه ...

رابطه ، مثل یه موجود زنده اس وقتی مریض شد، نباید دعواش کنی که چرا مریض شده عوضش باید بیشتر وقت براش بذاری و بیشتر با صبوری ازش نگهداری کنی اگـــه برات مهــمه ...




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

سَـرבمـ ڪِـﮧ مـﮯشَـوَב

  تَمـآمـِ اُجآقـﮩـآﮮ جَـﮩـآלּ بـَرآیـَمـ عِشوه گَرﮮ مـﮯڪُنَنـב

  اَمّـآ مَـלּ تـَصـمـیـمـِ פֿــوُב رآ گـِرفـتـِﮧاَمـ

بَـرآﮮ گـَرمـ شُـבלּ بـآیـَב ڪـِـﮧ تـآ آפֿــِـر عُمــر

בنـبآلـِ בسـٺـﮩـآﮮ تـُو بآشَمـ

.
  عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.


 




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER


בلَمـ تآبـ میخوآهـَב (!) وَ یڪ هُل مُحڪَمـ あ

あ تـآ هـُـرے بریــزَב پـآییـن !!!

✘ هـَر چـہ رآ בر خوُבش تَلَنبــآر ڪَرבه .../.


.
عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.
 




تاریخ: پنج شنبه 25 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

ایـלּ روزهـا تَلخ مے گذرَב ، בستَمـ مے لـرزَב از تـُوصیفَـش

هـَمیـלּ بـَس ڪـِہ :


نَفس کشیـבنَمـ در ایـלּ مَرگِــ تـَבریجے

مثل خـُودکُشے استــ بــآ تیـــغ کــُنـــב

.
عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.
 




تاریخ: پنج شنبه 24 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

دِل كـَندن از تـو باهـَمه عـِشقی كـه


 داشـتَم بــِهتـ مـَنُو به یه جایی رِسونـد


 كـِه حالا تـو چشـماے یـكی زُل بــِزَنُمُو بــِگَم : عاشـقَمـے ؟ خـُب بـه درك....
عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.
 




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

برای کشتن کسی که توی دلت زنده ست،

باید هزار بار بمیری..!




تاریخ: پنج شنبه 28 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

بـــ ـــآ هَمــ ــه چیــ ــز کِــ ـــنآر آمــ ـــدَمـــ ــ....!

دَلــ ـــیــلِ ایــ ــלּ هَمِــه دیــ ـــوآنِــ ــگـ ــے ام.....

تَنـ ـــهــآ بـ ـــآوَرِ جُمــ ـــلِـه آخَـــ ـــر تُــ ــوسـتـ ـــ.....

چــ ــیزے بیـــنـ ــمآלּ نَــ ــبود.....!!!!

آپلود عکس




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

Shegeftiha-گروه اینترنتی شگفتی ها




تاریخ: پنج شنبه 28 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER




تاریخ: پنج شنبه 29 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

 

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
 
گر که در
خویش شکستیم صدایی نکنیم
 
 پر پروانه شکستن هنر انسان نیست ؛

 گر شکستیم زغفلت من و مایی نکنیم
 
 یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم ؛

وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم...

 

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ؛
 
طلب
عشق زهر بی سر و پایی نکنیم





تاریخ: پنج شنبه 30 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

بهلول




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

عکس های عاشقانه از قلب ها





تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

عکس عاشقانه نوشته های زیبا




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

با خیال او ولی تنهای تنها میروم*

در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی؟*

شاید او بگوید لایق من نیستی*

مینویسم من که عمردی با خیالت زیستم*

کاهی از من یاد کن*                 حالا که دیگر نیستم*




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

 

عکس عاشقانه جدید love 2013




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

عکس عاشقانه جدید love 2013




تاریخ: پنج شنبه 23 / 3 / 1392برچسب:یادگاری,
ارسال توسط MASTER




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER




تاریخ: جمعه 15 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER
6

 




تاریخ: جمعه 11 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

 مے دونے بعضے روزآ دیگـﮧ

 نـﮧ خآطــــره

 نـﮧ بـــــغض

 نـﮧ اَشکـــــــــــــ

 هیچ کدوم دردے اَزت دوآ نمے کنـﮧ...

 مے شینے و زل مے زنے یـﮧ گوشـﮧ

 زآنو هاتو بغـــــــــل مے کنے

 و بآ خودت میگے
 
 دیگــــــــــــــﮧ زورمـــــــــــــ نمے رســــــــــــﮧ.....!




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

زیادی


"زیادی" دوستـــت داشتم


می دانـــی اشتباه از کجاست ؟


از تو نیــست !


اشتباه از "مــن" است ...


هر جا رنجیـــدم به رویت نیاوردم


"لبخنـــد" زدم


فکر کردی درد نداد


"محکــــم تر" زدی.

 




تاریخ: جمعه 9 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

خـــــودمـــــان را پـــــیـــــدا کـــــنیـــــم . . .

نیمه ی گـُـــــــــمــــشـــــده مان پیشکش

 




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER


 

این چه سرنوشتیست

 

تا میایی طعم باهم بودن را بچشی

 

حکم جدایی صادر میشود


 




تاریخ: جمعه 17 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

 

عادت ندارم درد ودلم را به همه کس بگویم.پس خاکش میکنم زیر چهره خندانم تا همه فکر کنن نه دردی دارم نه قلبی... 

 

 




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

خــــــدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایــا هیچ وقت رهـــایم نکن .
.

 




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

من تو این دنیا سه تا دوست دارم ...خورشید ،ماه و تو . اولی رو واسه خودم دومی رو واسه شبام ولی تو رو واسه تک تک لحظه هام می خوام
 




تاریخ: جمعه 13 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

خیلی سخته ،

خیلی سخته از عشق یه نفر بسوزی

اما نتونی بهش بگی خیلی سخته یه مدت با یکی باشی

به خیال اینکه دوست داره اما بعد ...

بعد بفهمی اینا همش ساخته ذهن خودت بوده

و اصلا از اول عشقی وجود نداشته

اون موقع است که می شکنی...

نمی دونی چی کار کنی از یه طرف دلت پیش اونه

از یه طرف می دونی که دوست نداره

مجبوری به اون فکر نکنی

اما نمی تونی




تاریخ: جمعه 12 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

450499 www.pely1.com  MVI آه ای مرد چــــرا تنهایی




تاریخ: جمعه 10 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER




میدونی تلخ ترین درد چیه؟؟

تو بخوای...
اونم بخواد...پیشت باشه

ولی دنیا نخواد..........




تاریخ: جمعه 14 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER



خدایا . . . 

دلم را آنانی میشکنند, 

 
که هرگز دلم به شکستن دلشان راضی نمیشود!!




تاریخ: جمعه 10 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

 


باز هم من و یک نیمکت خالی خالی، 

 دوست دارم گاهی پرنده بلند پروازی باشم که به بی نهایت پر می زند و .... 

 اینجا بوی زندگی می دهد، 

 اینجا بوی مهربونی و بوی پاکی میدهد، اینجا هوا افتابی با خود ندارد؛ 

 ارامش امواج سکوت؛ و سکوت مبهمی که بر دل ....... 

 می خواهم پر گیرم برای رسیدن در اوج 

اینجا اسمان دل همیشه ابریست،

 




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

ziba 1 اس ام اس عاشقانه

می روی و من تحمل می کنم نبودنت را
می مانم و تو فراموش می کنی بودنـم را
::
::
تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت: منتظرت میمانم!
برگ گفت: تا بهار خداحافظ!
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …
::
::
ما بخار شیشه ایم؛ نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی!
::
::
اگر پوسیده گردد استخوانم، نگردد مهرت از جانم فراموش …
::
::
خاطرات ناقوس هایی هستند که در ایام فراموشی به صدا در می آیند …




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

میخام به یکی خودش

   میدونه کیه بگم با همه

  نامهربونیهات بازم میگم

         دوست دارم

       

      از عشق:

 

 

 

یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی عاشقمی؟


من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم


ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی


باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،

صدات گرم و خواستنیه،

همیشه بهم اهمیت میدی،

دوست داشتنی هستی،

با ملاحظه هستی،

بخاطر لبخندت،

دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت

پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون


عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم


اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

عشق دلیل میخواد؟

نه!معلومه كه نه!!

پس من هنوز هم عاشقتم

 

نظره تو چیه؟

 





تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

داستان عاشقی شیوا...حتما بخونید

رفتم جلو در ک سیاوش(پسر داییم) و ببینم کسی پیشش بود منم رفتم کنارشون ازش پرسیدم چند سالته هم سن بودیم...
چند روز بعد سیاوش و دیدیم ازش پرسیدم پسره چیزی بهت نگفته؟ ازش شمارمو خواسته بود ک گفته بود با کسی دوست نمیشه/اخه من 3 سالی میشد با هیچ پسری نبودم/دیگه حرفی نشد در موردش تا ی مدتی... ی شب ک همگی خونه ی مامان بزرگم بودیم ازش پرسیدم بازم چیزی بهت گفته ک دوباره گفته بوده به سیاوش گفتم شمارمو بده بهش.وقتی فرستادش همون موقع بهم اس ام اس داد منم مثلانمیشناسم ک کیه جوابشو دادم ک شمارمو از کجا اوردی وکی هستی و... نگفت کیه.میخاست ببینمش ک بشناسمش... چند روز بعد ک داشتیم با هم صحبت میکردیم گاف داد ب اسم اصلی خودش قسم خورد منم مثلا اون موقع شناختمش... بهش گفتم من نمیتونم دوست دخترت باشم فقط در حد ی دوست عادی اونم قبول کرد/اصلا از پسرا خوشم نمیومد/ ما تو نیمه ی دوم مهر با هم صحبت کردیم شاید بعد اولین صحبتی ک با هم داشتیم دو بار دیگه با هم حرف زدیم تا ابان ماه ک گفت این جوری نمیتونه منم اصلا برام مهم نبود گفتم باشه خدافظ....
بودو نبودش مهم نبود واسم حتی ی لحظه ام یادش نمیافتادم
دیگه نه از اون خبری شد نه من تا اسفند ماه شب چهار شنبه سوری بود دیدمش ی لحظه
چند روز بعدش سیاوش بهم گفت ک گفته کاش باهام بود... تو عید بود پیش دختر خالم بودم حوصلمون سر رفته بود ی دفعه یادش افتادم بهش زنگ زدم رفته بود شمال مست بود باهام بد صحبت کرد زنگ زدم ب سیاوش گفتم ج
چند روز بعدش معذرت خواهی کرده بود اما من بدم اومد ازش....
نمیدنم چی شد چرا شد اما تو اردیبهشت باهم دوست شدیم/کاش نمیشدم/تو مدرسه ک بودم اس میدادم بهش روزامون میگذشتن ومن بیشتر بهش وابسته میشدم/باورم نمیشد من به ی پسر ؟؟؟ تو نظرم غیر ممکن بود/ی شب رفتم پارک دیدمش واسه چند دقیقه بعدشم رفت...
چند بار دیگه ام هم دیگه رو تو پارک دیدیم/بهش بد عادت کرده بودم/یکم دیوونه بود زود از هر چیزی عصبانی میشد.یشب باهام خیلی بد صحبت کرد ازش پرسیدم مگه دوسم نداری؟گفت نه ندارم اون شب حالم خیلی بد شد اما بعد این ک از بردنو دکتر بهتر شدم حتی جواب اس ام اس امم نداد کارم شده بود گریه/عادت کردن از دوست داشتن بدتره/مثل دیوونه ها همش ب گوشیم نگاه میکردم ک شاید ی اس یا زنگ بزنه ک نزد.طاقت نداشتم نباشه 2 روز بعد بهش اس دادم اونم جواب داد بعدشم معذرت خواهی کرد و دوباره با هم بودیم.میرفتم خونه ی مامان بزرگم ک بهش نزدیک تر باشم دیگه باورم شده بود ک بدون اون سخته .چند بار رفتیم بیرون ی بارم با سیاوش اومد خونمون .از اون روز ب بعد همش احساسش میکردم /دوسش داشتم اما نمیخاستم باور کنم/بهش خیلی گیر میدادم چرا این جا رفتی؟چرا با فلانی رفتی؟چرا تا الان بیرونی؟ چرا نیومدی پیشم و خیلی چیزای دیگه... ی روز عصبانی شد ب قول خودش رفته بودم رو مخش زنگ زد بهم گفت دیگه شمارتو نبینم رو گوشیم منم بدونه هیچ حرفی قطع کردم دیگه ام زنگ نزدم . فرداش ب دوستم پیشنهاد دوستی داد با پرویی تمام اخه خیلی رو داشت ب منم زنگ میزد انگار ک هیچ اتفاقی نیافتاده منم خیلی سرد جوابشو میدادم اما تو دلم از این ک زنگ زده بود خوشحال بودم ...دیگه زنگ نزد تا ی شب ک من دوباره رفتم خونه ی مامانیم منو دید اس داد ک غرورم اجازه نمیداد بهت زنگ بزنم/خدایی پرویی رو داری؟/ هم ب من زنگ میزد هم ب دوستم بهش هیچی نگفتم ازم خواست ک برگردم اما من دیگه بهش ب حرفاش اعتماد نداشتم همون موقع تصمیم گرفتم ک ی کاری کنم عاشقم بشه بعد ولش کنم خوردش کنم واسه همین قببول کردم اس ام اس بازی شروع شد هر دقیقه و هر ثانیه از هم خبر داشتیم بیرون بیشتر میرفتیم باهم صحبت تلفنی دیگه وقتایی ک نبود انگار ک ی چیز گم کردم همش ناراحت بودم حالم باهاش خوب بود اونم دیگه دوسم داشت هر بار ک میخاستم تصمیمو عملی کنم انگار ک بخام خودمو گول بزنم میگفتم هنوز کم دوسم داره اما حقیقت ی چیز دیگه بود نمیتونستم بدون اون زندگی کنم هر روزدوست داشتم بیشتر میشد بیشتر نگرانش میشدم شده بود جونم .... ی روز صبح ک از خواب بیدار میشدم اس نداده بود اون روزم جهنم میشد زود زنگ میزدم بهش دلم همیشه براش تنگ بود انقدر دوسش داشتم ک وقتی میدیدمش نمیتونستم جلو اشکامو بگیرم انقدر زیاد ک حتی ب مامانشم حسودیم میشد ک پیش مامانش هست اما پیش من نه... روزو شبم شده بود شایان
ی روز رفتم خونشون البته ب اسرار اون/فکر بد نکنید/انقدر مرد بود ک ب این چیزا فکر نکنه... بغلش کردم تا حالا همچین حسی نداشتم تو اون لحظه هیچی برام مهم نبود ... منو اورد خونه ی مامانیم خودشم رفت...
عاشقش شده بودم هیچوقت فکرشم نمیکردم ک بتونم ی پسرو انقدر زیاد دوست داشته باشم روزام با عشقم همش قشنگ شده بودن یکم بهم گیر میداد اخه من دوستای زیادی داشتم ک هر روز بیرون بودیم خوشش نمیومد منم ک فقط اون برام مهم بود ب همشون گفتم ک دیگه باهاتون نمیتونم باشم عشقم خوشش نمیاد زیاد برم بیرون ... تقریبا تنها شده بودم منی ک اون همه دوست داشتم فقط چند تا از دوستام مونده بودن برام ک با اوناام رابطم خیلی کم رنگ شده بود
قید هر چیزی و میزدم ک با اون باشم دیگه بیشتر ب ایندمون فکر میکردم ی دنیا مشکل میدیدم تو راهمون با بابایی ک من داشتم حتی فکرشم نمیشه کرد ک اجازه بده من با اون ازدواج کنم
باید درس میخوند کارشو درست میکرد خودش میگفت 3 سال دیگه اما تو 3 سال ب هیچ جا ا نمیرسید خیلی فکر میکردم اما .....
با اون همه قول هایی ک بهش داده بودم جا زدم بهش گفتم ایندم مهم تر از اونه بابام برام ارزش بیشتری داره اما گفتم ک دوسش دارم واسش میمونم همه شرطایی ک گذاشتمو قبول کرد اونم بد دوسم داشت وقتی اینارو بهش گفتم گریه کرد منم صورتم خیس شده بود از اشک اما نذاشتم متوجه بشه الکی هی چرت و پرت میگفتم ک بخنده طاقت نداشتم صدای با بغضشو بشنوم بعد از چندتا قول واسه این ک دلمونو خوش کنیم ک واسه همیم خدافظی کردیم
فردای اون شب بردنم بیمارستان من واقعا نمیتونستم بدون عشقم زندگی کنم همش گریه میکردم همه فکر میکردن ک واسه جواب کنکورمه ک این جوری شدم کسی خبر نداشت ک دلم داغونه از بی خبری دق کردم میخاستم تو تنهایی خودم بمیرم اما تنهام نمیذاشتن خودمو زدم ب خواب تا از اتاقم برن بیرون وقتی رفتن انقدر گریه کرده بودم ک وقتی صبح مامانم اومد داروهامو بده هنوز بالشتم خیس بود...
از اونم دیگه خبری نداشتم چون خودم بهش گفته بودم نمیتونستم بهش زنگ بزنم .اون شب بهش گفتم زنگ نزنه اگه بزنه ناراحت میشم اونم واسه اینکه منو ناراحت نکنه زنگ نمیزد .حتی از سیاوشم نمیشد بپرسم ازش خبر داره یا نه چون اونم از این ک دیگه ما با هم نبودیم خوشحال شده بود ... ب جز خاطره های قشنگی ک باهاش داشتم دیگه هیچی نداشتم ازش....
بعد از گذشت چند وقت ی کم حالم بهتره اما باهر چیزی ک من و یادش میندازه اشکام در میاد من تو خیالم دارمش ی جوری ک انگار دارم باهاش زندگی میکنم باهاش حرف میزنم ازش سوال میپرسم اما سوالام بی جوابن ...
هنوزم اسمش ک میاد دلم میلرزه من ی عشق و تجربه کردم با شایان...
تا این جاشو شیوا تو دفتر خاطراتش نوشته بود بقیشو من میگم(سیاوش)
تا چند وقت حالش بد بود تا این ک ی روز شایان و با دوست دخترش دید دیگه با هیچکس حرف نمیزد حتی ی بار شایان و اوردم پیشش اما با اونم دیگه حرف نزد... شیوا سهمش از این عشق دیوونگی بود.....




تاریخ: جمعه 8 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

توشب بی ستاره ام دلم به چشمات راضیه/ تواین سکوت بی دلیل وقت ترانه بازیه/ منی که چشمای توروبه همه دنیانمیدم/ برای نازاون نگات ازهمه دنیابریدم/ حقیقت قصه ماترانه هام برای تو/ گل های سرخ پرپرلای کتاب برای تو/ حالاچی شد عشق میون من وتو/ یه خاطرشدواسه من تواین شب های سوت وکور




ارسال توسط MASTER


  1. میان رنگهای باغ هستی / فقط قرمز جدا کردن چه زیباست

    تورا ای پرسپولیس، محبوب دلها / زعمق جان دعا کردن چه زیباست

    پس از هر برد وهر پیروزی تو / غم دل را رها کردن چه زیباست

    ز بهر برد تو بر تیم آبی / توکل بر خدا کردن چه زیباست

    تو در فوتبال ایران بهترینی / تو را سرور صدا کردن چه زیباست
    ¤*¨¨*¤.¸¸…¸.¤\
    \¸.♥.PERSPOLIS.♥.\
    .\¸.¤*¨¨*¤.¸¸.¸.¤*
    بـــا تــو هســتـــم با ای یــــار نفـیـــس / پرسپولیسم پرسپولیسم پرسپولیس . . .




تاریخ: جمعه 1 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER