کلبه عشق
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

شاید هم باور مردم محلی درست باشد که ' این گورها متعلق به جن هاست. آنها مردگان خود را در حصار این سنگ ها دفن کرده اند، شب که می رسد، جنها بر سر گور از دست رفتگان خود حاضر می شوند و به مویه و مرثیه سرایی مشغول می گردند. هر کس که شبانگاه گذرش بر این گورستان بیفتد، مورد نفرین جن ها قرار می گیرد و با عذابی سخت بعد از چند روز می میرد.'
به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ،‌ قبرستانی خاموش و مرموز در جنوب شرقی ترین نقطه ایران، استان سیستان و بلوچستان، شهر چابهار، روستای تیس. روستایی باستانی با قدمتی حداقل 2300 ساله که در آن اعتقادات و باورهای مردم بلوچ با راز آمیزی و سکوت ژرفناک طبیعت آن و آثار باستانی بر جای مانده پیوند خورده است و گورستان جن که بلوچ ها به آن " جن سنط " می گویند یکی از این رازهاست. قبرها در کنار هم بر روی سطحی صخره ای حفر شده اند. حفر این گورها بر سطح سنگی حیرت و پرسش بازدیدکنندگان را بر می انگیزد . چه کسانی این گورهارا حفر کرده اند؟ چرا سطح سنگی را برای حفر انتخاب کرده اند؟ این گورها با چه وسیله ای حفر شده است؟ در پاسخ به این پرسش ها مانند این گورستان جز سکوت و خاموشی چیزی نمی شنویم. شاید به دلیل حفظ مردگان و در گذشتگان از گزند جانوران و خورندگان زیر زمینی اجساد، رنج کندن سنگ را بر خود هموار می کردند و گورها را اینچنین می ساختند. شاید برای احترام به مردگان بوده و شاید هم باور مردم محلی درست باشد که " این گورها متعلق به جن هاست. آنها مردگان خود را در حصار این سنگ ها دفن کرده اند، شب که می رسد، جنها بر سر گور از دست رفتگان خود حاضر می شوند و به مویه و مرثیه سرایی مشغول می گردند. هر کس که شبانگاه گذرش بر این گورستان بیفتد، مورد نفرین جن ها قرار می گیرد و با عذابی سخت بعد از چند روز می میرد."

بشر امروزی با وسایل ابتدایی به دشواری توانایی حفر این گورها را بر روی سطح سخت سنگی دارد. شاید به همین دلیل است که مردم محلی حفر این گورها را به نیرویی مافوق بشر نسبت می دهند.این گورستان بر تپه ای کم ارتفاع مشرف بر روستای تیس و در پای کوه پیل بند قرار گرفته است. در کنار این گورستان که به قبرستان شماره یک تیس مشهور است، قبرستان امروزی مردم روستا قرار دارد. اما گورهای این گورستان بر سطح خاکی نرم حفر می شوند. مردم روستا اگرچه درگذشتگان خود را در این گورستان به خاک می سپارند اما مراقبند که شب گذرشان به گورستان جن ها نیفتد!
 
 
 
 
 
 
 
شبکه ایران

 




تاریخ: چهار شنبه 9 / 2 / 1392برچسب:جن,
ارسال توسط MASTER

جن (در فارسی و عربی به این صورت به کار ر می‌رود، در فارسی به اشتباه به صورت اَجنّه جمع بسته می‌شود) نام دسته‌ای از موجودات فراطبیعی است، اعتقاد بر این است که وجودش از آتش بدون دود است(قرآن ۵۵:۱۴; الرحمن، Motif A2905.1، «و جنیّان را از رخشنده شعله آتش خلق کرد.») که هم به صورت آشکار و هم به صورت ناپیدا زندگی می‌کنند. در قسمتهای مختلفی از قرآن از آن یاد شده، هفتاد و دومین سوره قرآن به نام آن (الجن) نامگذاری شده‌است. محققان فرهنگ عرب ریشه این واژه را از کلمه جنا(to conceal; Lane, pp. 402-03; cf. Abu’l-Fotūḥ، XVI, p. 244) می‌دانند، اما ممکن است ریشه خارجی داشته باشد.(Nöldeke, pp. 669-70) منابع قدیمی فارسی واژه فارسی پری و کلمه عربی جن را به طور هم‌معنی به‌کار می‌بردند.(e.g. ، Balʿamī، ed. Bahār, I، pp. 66-68; Tafsīr, pp. 3; 181, 263; Abu’l-Fotūḥ، X, p. 352; Ayyūb Ṭabarī، II, pp. 458, 543)[۱]

محتویات

تصور از جن

گرچه برخی فلاسفه تفسیر لغوی از جن را مطرح می‌کنند و منابعی را دنبال می‌کنند که به صورت تمثیلی به جن اشاره کرده.(e.g. ، Rāḡeb, p. 158; Ṭūsī، p. 484; Fozūnī، p. 524) متکلمان وجود آن را به دلیل اشاره صریح قرآن به این موجود نسبت می‌دهند. برخی از متکلمان بر این عقیده‌اند که جن از فرزندان ابلیس است،(q.v.) و به آنها گفته که قبل آدم به زمین بروند.(Abu’l-Fotūḥ، XI, pp. 304, 321, XII, 366, XIV, p. 169; Tafsīr, p. 263) آنها ممکن است مسلمان یا کافر باشند، چرا که رسالت محمد شامل جن و انسان بود؛(Ṭabarī، ed. Rowšan, I، pp. 68 ff. ; Abu’l-Fotūḥ، XIV, pp. 193, 341, XVII, pp. 278-81) در نتیجه آنها ممکن است در نتیجه اعمال خود در بهشت ​​پاداش گیرند و یا در جهنم مجازات شوند.(Tafsīr, p. 181; Abu’l-Fotūḥ، X, pp. 328, XIV, pp. 193, 241, XVII, p. 282; cf. Loeffler, p. 46) برخی از جن مسلمان را شیعه در نظر می‌گیرند؛ که گفته‌اند: برای دستورالعمل‌های مذهبی و ارائه انواع خدمات به آنها به سمت امامان آمده‌اند.(Kolaynī، I, pp. 395-96, II, p. 167; Solṭān-Moḥammad, pp. 175, 199) این جن‌ها ممکن است در مواقعی خاص به برادران شیعه خود کمک کنند.(Kolaynī، II, p. 167) در مقابل اینها جن خدا نشناس و سپاهیان شیطان قرار دارند.(Abu’l-Fotūḥ، XIV, p. 335)متکلمین شیعه اطلاع جن‌ها از آینده را دروغ می‌دانند.(Abu’l-Fotūḥ، XV, p. 52, XVI, p. 54)[۱]

انواع و تغذیه

پیامبر جن‌ها را به سه گروه تقسیم می‌کند: آنهایی که که بال دارند و در آسمان پرواز می‌کنند، آنهایی که به مارها و سگ شبیه‌اند و آنهایی که بدون توقف سفر می‌کنند.(Abu’l-Fotūḥ، XVII, p. 281; Fozūnī، p. 526) عبدالله بن مسعود از قول پیامبر می گوید:زمانی که جن‌ها برای شنیدن آیات قرآن آمده بودند، بعضی از آنها شبیه کرکس و مار، بقیه به صورت مردان سیاه با لباس‌های سفید بودند.(Abu’l-Fotūḥ، XVII, pp. 279-80; Fozūnī، pp. 525-26) آنها حتی ممکن است مانند اژدها، گور، و یا تعدادی از جانوران دیگر ظاهر شوند.(Kolaynī، I, p. 396; Solṭān-Moḥammad, p. 62) روایت است که پیامبر به جن‌ها گفته که می‌توانند از استخوان‌هایی تغذیه کنند که هر زمان جن‌ها به آن دست بزنند، بر آن گوشت می‌روید. حیوانات جن‌ها نیز می‌توانند از سرگین‌هایی تغذیه کند که به دانه و علف تبدیل شده و به استفاده گله‌های جن می‌آیند.(Abu’l-Fotūḥ، XVII, pp. 280-81)(در اینجا آمده«غذای شما جنیان هر استخوانی که گوشت دار و بدون گوشت که برآن نام خدا ذکر شده باشد و پس مانده و فضله و مدفوع علفی که حیوانات شما آن را خورده‌اند.»)[۱]

صناعت

جن‌ها در صناعت بسیار پیشرفته‌اند و توانایی ساخت اشیاء و ساختارهای شگفت انگیز را دارند. آنها نخستین سازندگان حمام‌ها و مخترعین خمیر موبر بودند و عمارات باشکوهی ساخته‌اند. سلیمان جن‌ها را مجبور به اطاعت از خودش کرد و آنها را تا ۲۵ فرسنگی قلمروی خود تسخیر کرد. در دربار او جن‌ها در صف پشت سر آدمیان عالم و دانا می‌ایستادند و آدمیان نیز به نوبه خود در صف پشتی پیامبران قرار داشتند. بلقیس، همسر سلیمان و ملکه سبا طبق برخی گزارش‌ها از ازدواج جن و انسان متولد شده بود. با این حال مشخص نکرده‌اند که کدام یک از والدینش جن بوده‌است. با اینحال برخی از منابع معتقد اند که مادر او جنی به نام ریحانه بود. مردم از ازدواج سلیمان با بلقیس نگران بودند. آنها می‌ترسیدند که اگر حضرت سلیمان با این دو رگه جن و انسان ازدواج کند برای همیشه مجبور به خدمت فرزندان حاصل از این ازدواج خواهند شد. بنا بر این می‌خواستند عشق سلیمان به او را از بین ببرند و به او می‌گفتند که او دیوانه‌است و پاهای او مثل پای الاغ مو دار است.(Abu’l-Fotūḥ، 15, 21-22, 29-32, 40-42, 45, 47-50, XVI, p. 51; Ṭūsī، pp. 486, 495) جن‌ها در اسارت سلیمان ماندند و او بر آنها پادشاهی می‌کرد، سلیمان زوبعه را مامور به وظایفی در طول زندگی اش کرده بود. پس از مرگ سلیمان زوبعه به افرادش که در قلمرو سلیمان کار می‌کردند گفت که دست از کار بکشند. آنها با خوشحالی اطاعت کردند و یکی از آنها فهرستی از آنچه را که آنها در طول خدمت خود ساخته بودند را بر روی سنگی نگاشت.[۱]

ادبیات

جن در ادبیات حماسی غیردینی به ندرت دیده می‌شود. قلمروی جمشید و سلیمان اولین قلمروهایی بودند که بر جن و شیاطین حکومت می‌کردند.(Ebn Nadīm, ed. Tajaddod, p. 370) در شاهنامه جن تنها یک بار در نامهٔ سعد بن ابی‌وقاص به سردار ساسانی رستم فرخزاد به کار رفته، که در آن سردار عرب «از جن و انسان و پیامبر هاشمی» سخن گفته‌است.(IX, p. 324, l. 178) اگرچه شاهنامه به نام افریته‌ای که بهرام چوبینه را فریفت.(q.v) تا علیه شاه شورش کند اشاره‌ای نکرده،(Moscow, VIII, p. 405) ولی این زن در منبع دیگری به نام زنی از جنس جن به نام مذهبه توصیف شده(Tajāreb, p. 330) این اطلاعات ممکن است پایه برخی داستانهای حماسی باشند که ما به آن داستان‌ها دسترسی نداریم. در فرامرزنامه (ص۲۷) شاه پریان به شیرزنی به نام بانو گشسب خبر می‌دهد که گورخر کوچکی وجود دارد که در اصل سرخاب، شاه اجنه است که خود را به شکل حیوان درآورده است.[۱]

ادبیات دینی

جن حضور برجسته‌ای در ادبیات دینی حماسی دارد. در حمله‌ای، پیامبر امام علی را برای کمک به جن‌های مؤمن در برابر دشمنان بت پرست منصوب کرد. که در آن جنگ دو آتش، روبروی یکدیگر و یکی بزرگتر از دیگری، ظاهر شد. امام با سلاح وارد شعله کوچکتر شد و آن که بزرگتر بود با صدای تندر در هم شکست. پس از مدتی امام به همراه شمشیر خون آلود و سری را که به عنوان سر شاه جن‌های کافر معرفی کرد بیرون آمد.(Solṭān-Moḥammad, pp. 62-64, cf. pp. 45-46) کمی پیش از نبرد کربلا، زعفر(whose name must be a corruption of Zaʿfar, cf. Mīhandūst, p. 49) پادشاه جن‌ها برای کمک پیش امام حسین رفت ولی امام حسین به جهت این که جن‌ها نامرئی اند و این باعث می‌شود که جنگ نا عادلانه شود کمک آنها را نپذیرفت. زعفر گفت که یارانش شکل انسانی به خود می گیرند ولی امام باز نپذیرفت. زعفر به خانه‌اش باز گشت و به مادرش گفت که امام از دریافت کمک امتناع ورزیده؛ بانوی پارسا سینه‌اش را عریان کرد و پسرش را تهدید کرد که اگر به امام کمک نکند شیرش را به او حلال نمی‌کند(Loeffler، p. 41, cf. p. 143).[۱]

جن در ادبیات غیردینی

تعریف جن در ادبیات غیردینی بسیار متنوع تر از تعریف مذهبی است. تنوع قابل توجهی در اشکال منتسب به جن در افسانه‌های ایرانی وجود دارد. آنها ممکن است زیبا یا زشت، سیاه یا سفید، بزرگ و یا کوچک باشند(Ṭūsī، pp. 497, 501, 506, 511; Fozūnī، pp. 525, 527). به طور کلی، جن مسلمان زیبا توصیف شده، در حالی که آنهایی که کافر هستند به صورت هیولاهای بد ترکیب با سر یک چشم در وسط پیشانی، بزرگ و با دندان‌های نیش بیرون زده به تصویر کشیده شده‌اند.(Loeffler, p. 141, cf. Solṭān-Moḥammad, pp. 45-46, 62-64; cf. Rīāḥī، p. 24) برخی جن‌ها با بدن‌های مرکب توصیف شده‌اند، که ممکن است بدن انسان و سر شیر و یا اندام حیوانات مختلف داشته باشند؛(Ṭūsī، p. 486) یا انواعی دیگر با سر فیل، یا نفس آتشین و یا بوی نا مطبوعی که متصاعد می‌کنند توصیف شده‌اند. تصور می‌شود که آنها می‌توانند به هر شکلی که تمایل دارند ظاهر شوند(Ṭūsī، pp. 489, 497-98, cf. motif G307.21, cf. El-Shamy, motif G307.22). معمولاً جن‌هایی که نوع حیوانی دارند را به صورت مار، بز، کبوتر، گوسفند وحشی و یا سگ توصیف می‌کنند(Fozūnī، p. 525; Loeffler, p. 142). زمانی که جن به شکل حیوان شکار در می آید به او شکار ابوجهل گویند که در مقابل آن، حیوانات واقعی را شکار ابراهیم میگویند(Loeffler, p. 142). ممکن است آنها بر روی زمین یا در آبها زندگی کنند و یا در حمام‌ها، خانه‌ها، قبرستانها و یا آب انبارها و یا حتی در درختان روزگار بگذرانند.(Massé، pp. 294, 360-61, 363; Fozūnī، p. 525; Mīhandūst, p. 48; Aʿẓamī، p. 52). جن‌هایی که در آب انبارهای هند هستند از کمر به بالا شبیه انسان ولی پایین تنه‌شان مانند حیوانات است. جن‌ها گرچه جمعیت بیشتری در سوریه، هندوستان و وبار دارند ولی در تمام سرزمین‌ها پراکنده‌اند(Ṭūsī، pp. 507, 509-510). نسناسها یک چشم و یک پا دارند و آنها هستند که با ایجاد اتش در خانه‌های انسانها برای ایشان مزاحمت ایجاد می‌کنند، نسناس به همراه شق در برخی منابع جزء جن‌ها به شمار رفته‌اند. نوع دیگری از جن‌ها که Ḡaddār نامیده شده با هر کسی که به او دست یابد خفت‌وخیز جنسی و مقاربت می‌کند، این موجود دارای دو جنس نر و ماده است(Fozūnī، p. 528).[۱]

عشق انسانی

تصور می شود جن‌ها ممکن است عاشق انسان ها شوند که در این صورت معشوقه خود را می‌دزدند، از ازدواج بین آنها ممکن است بچه هم متولد شود. به همین دلیل بود که تصور می‌شد برخی قبایل عرب نژادشان به جن‌ها می‌رسد (Ṭūsī، pp. 493, 509; Fozūnī p. 525). از روابط عاشقانهٔ میان انسان و جن داستان هایی نقل شده. ابن ندیم فهرستی از این عشق‌ها نگاشته، چند کتاب مشهور هم در این‌باره نوشته شده(ed. Tajaddod, p. 367).[۱]

هنر

در دنیای هنر گاهی جن‌ها به عنوان الهه شعر و موسیقی می باشند و القاء کنندهٔ شعر به شاعران(e.g. ، verses by Rūdakī and Jamāl-al-Dīn Moḥammad b. ʿAbd-al-Razzāq in Dabīrsīāqī، pp. 47, 234-35). جن‌هایی که پیرامون شخصی پرسه می‌زنند چه شعر الهام کنند چه نکنند، بر اساس این که نر یا ماده باشند tābeʿ یا tābeʿa خوانده می‌شوند(lit: follower)؛ بقیه‌شان با نام‌های hātef، شق، نسناس، یا [۱]

ساختار اجتماعی

ساختار اجتماعی جن‌ها شبیه اجتماع انسان‌ها است (Ṭūsī، p. 484; Fozūnī، p. 527). آنها پادشاه و دادگاه دارند و عروسی می‌کنند و سوگواری می‌گیرند. اگر جن مسلمان خود را به شکلی به غیر از شکل اصلی خود در آورد و به قتل برسد، قاتل را مسئول این قتل نمی‌دانند.(Fozūnī، p. 524; Aʿẓamī، p. 52; Mīhandūst, pp. 47-49). پادشاهی از جن‌های مسلمان زعفر بود که گفته می‌شود در رویداد کربلا به امام حسین کمک نمود. بر اساس نسخه‌ای از زندگی نامه زعفر، زعفر در دهه ۱۹۳۰ درگذشت و فرزندش بلوچ گفته می‌شود جنی به نام مردآزما (ارزیابی کننده مردان) وجود دارد(Mīhandūst, p. 44). اگر مرد از وی نترسد مردآزما با او دوست می‌شود و در زندگی به او کمک می‌کند، در غیر اینصورت او را با ترساندن دیوانه می‌کند.(Nāṣerī، p. 225). برخی بر این باور اند که مردآزما نر است و با قربانیانش آمیزش جنسی می‌کند(Massé، p. 360).[۱]

جن در فرهنگ عامه

تصور بیشتر مردم از جن به عنوان موجودی فرمان بر است. اقدامات خاصی برای جلوگیری از آزارشان و یا احضار آنها انجام می‌دهند. آنها را با نامهای خاصی مثل از ما بهتران و عزیزان باد می‌کنند تا از احضار ناخواسته آنها که ناشی از ذکر نام آنها است جلوگیری نمایند همچنین سوت زدن، تحریک آنها با پرتاب سنگ، ریختن خاکستر یا آب گرم بدون همچنین جن‌ها شکارچیانی که بیش از حد حیوانات را می‌کشند تعقیب می‌کنند. آن‌ها چنین شکارچی زیاده‌خواهی را از طریق تبدیل او به گوزن نری که وی زخمی کرده‌بود تنبیه می‌کردند. جن‌ها این شکارچی را مجبور می‌کردند تا مشقات یک حیوان شکار شده را تحمل کند، از تعقیب و گریز گرفته تا کشتن، سر بریدن، پوست کندن و کباب شدن (Loeffler, p. 143).[۱]

به طور کلی برای در امان ماندن از گزند و آسیبهای جن و همچنین دور نگه داشتنش، فرمول قرآنی «بسم الله الرحمن الرحیم» را می‌خوانند(به نام خداوند بخشنده مهربان; Hedāyat, p. 94; Katīrāʾī، pp. 76, 216; Massé، p. 358; Šakūrzāda, p. 308; see BESMELLĀH).[۱]

بعضی از زمانها در هفته گزند جن‌ها افزایش می‌یابد مخصوصا شب‌های شنبه و سه شنبه(Šakūrzāda, pp. 276-77, 310)، آنها با خطر یا آسیبی که برای مردم ایجاد می‌کنند باعث حوادث یا بیماری می‌شوند و یا مصیبت به بار می‌آورند، غیر از اینها ممکن است یکی از کودکان انسان را بدزدند و جایش را با فرزند جن‌ها عوض کنند (Loeffler, p. 143). همچنین ممکن است به خانه‌ای وارد شده و اموالش را بدزدند (Massé، p. 358). در میان بلوچ‌ها گفته می‌شود دیوی وجو دارد به نام که شبیه گاو نری است که در شب دیده می‌شود و به قربانیانش حمله می‌کند. جن دیگری در میان بلوچ است به نام جن که به سمت قربانیان خود سنگ پرتاب می‌کند ولی آنها هرچه اطراف خود را نگاه می‌کنند کسی که سنگ پرتاب می‌کند را نمی‌بینند (Nāṣerī، p. 226).[۱]

جن زده‌ها و کمک جن به انسان‌ها

اغلب آسیبهایی که به مردم از طرف جن وارد می‌شود اختلالات عصبی، مخصوصا صرع است است که گفته می‌شود جن به داخل بدن فرد وارد شده (El-Shamy, Motif D2065.1.1, sec “Epilepsy from Possession by Jinn”). زمانی که جن در بدن فردی وارد می‌شود شخص یک حالت جسمی خاص را در بدن خود تجربه می‌کند. درمان کسانی که جن زده شده‌اند فقط با دعا امکان پذیر نیست بلکه بعضی اوقات وی را می‌بندند و وحشیان وی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند تا جن از بدن وی خارج شود(Nāṣerī، pp. 220, 224-25; Rīāḥī، pp. 23-24). برای نوع خاصی از جنون که گفته می‌شد توسط جن ایجاد شده به دعانویس رجوع می‌کردند که ادعا می‌کرد داروهای خاصی که در کتابی که سلیمان نوشته برای درمان آن افراد وجود دارد، «جن به آنها دقیقاً گفته که چگونه بیماری‌های ایجاد شده توسط آنها را درمان کنند و چه چیزهایی را به عنوان دارو مصرف کنند»(Loeffler, pp. 124-125).[۱]

گاهی اوقات پیش می‌آید جنی به فردی برای به دست آوردن ثروت یا قدرت کمک کند و یا نیرویی برای رهایی از یک بیماری به او بدهد (Loeffler, p. 125, 143). یک مرد که این قدرت شفا را پیدا کرده بود توانست با ریختن بزاق خود بر روی بثورات پوستی آنها را درمان کند(Loeffler, p. 76-77). او این توانایی را از زنی از اجدادش که بچه جنی را با بستن حلقه آهنی به پایش تسخیر کرده بود به ارث برده بود. زمانی که مادر جن برای درخواست آزادی فرزندش التماس می‌کرد زن به او گفت که باید در قبال آزادی فرزندش چیزی به او بدهد. آن جن در دهان زن تف کرد و به او گفت که فرزندان تو تا هفت نسل توانایی درمان بثورات بوستی با مالیدن بزاق بر روی پوست بیمار را دارند(Loeffler, pp. 138-39).[۱]

آسیب پذیر ترین قربانیان جن‌ها زنان در بستر زایمان و نوزادانشان هستند. به همین دلیل مادر و نوزاد وی نباید در دو هفته اول زایمان تنها بمانند. زمانی که زنی بعد زایمان اولین بار به حمام می‌رود تهدید آسیب رساندن جن به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد (Nāṣerī، p. 226). نوزادی که توسظ جن آزار داده شده گفته مش شود از «آن بیماری‌ها» رنج می‌برد، در اثر آن آبی رنگ می‌شود و تشنج می‌کند و در مدت کوتاهی می‌میرد.(Šakūrzāda, p. 156). برای دفع این خطرات، مخصوصا خطرات بزرگ تا شش روز بعد از تولد کودک یک جسم آهنی در اتاق مادر قرار می‌دهندو باروت در اطرافش می‌سوزانند و دائماً در اطراف آنها و اتاقشان صدا ایجاد می‌کنند. این کارها را برای راندن آل(q.v.) و ترساندن جن انجام می‌دهند تا این موجودات را دور نگه دارند. علاوه بر آن تنها کسانی که هنگام تولد نوزاد حضور داشتند در چند روز اول اجازه دیدار مادر و نوزادش را دارند تا مبادا جنی به شکل یک از آشنایان در آید و به مادر و نوزادش آسیب بزند. معمولاً در سحرگاه فعالیت جن‌ها متوقف می‌گردد (Šakūrzāda, pp. 140, 142-144, 146).[۱]

تسخیر جن

جن‌ها از آهن می‌ترسند (Šakūrzāda, p. 138, n. 4)، و هرکسی موفق شود سوزنی در بدن (Massé، p. 360) و یا لباس آنها وارد کند می‌تواند کنترل انها را در دست بگیرد، ترس زیاد آنها از آهن باعث می‌شود تا آنها نتوانند آهن را از بدن یا لباس خود در آورند. گفته‌اند که مردی هر روز اول صبح متوجه می‌شد که اسبش خسته‌است، گویی تمام شب را دویده باشد، یک روز اول صبح دید که دختری زیبا سوار حیوان شده. او متوجه شد که دختر جن بوده و به سرعت سوزنی را در لباس او فرو کرد و آن جن را تسخیر کرد. اینگونه بود که دختر در خانه آن مرد به عنوان خدمتکار و آشپز به کار گرفته شد. او چنان نان‌های خوشمزه‌ای می‌پخت که در کل کشور نظیر نداشت. خانم خانه که کنجکاو شده بود که جن چگونه نانی به این خوش طعمی می‌پزد، یک روز صبح جن را دید که بر روی آرد ادرار می‌کند و با مخلوط کردن آنها خمیر درست می‌کند. جن که متوجه کدبانوی خانه شده بود و فهمید که ممکن است بابت این کار تنبیه شود، بقالی را فریب داد و وی سوزن را از لباس جن در آورد و او فرار کرد(Katīrāʾī، p. 28; cf. Loeffler, pp. 138-39).[۱]

مامایی و زایمان

به ازای هر کودک انسان هزار جن متولد می‌شوند(Ṭūsī، p. 484)؛ بنا بر این به غیر از محمد و ۱۲ امام و فاطمه دختر محمد، هر کودک انسان یک همتا از جنس جن دارد که به آن همزاد گویند. همزاد همانند موجودی است که اروپاییان می‌گویند که آن را به جای بچه می‌گذارند و بچه اصلی را می‌دزدند، همزاد کودک را حتی قبل تولدش می‌آزارد و فعالیت‌های شوم خود را بعد از تولد هم انجام می‌دهد. برخی معتقد اند زمانی که کودکی در خواب حرکتی می‌کند همزادش به سراغش آمده و به او گفته مادر تو مرده و کودک در جوابش می‌خندد و به همزادش می‌گوید «چرند نگو؛ او فقط از من مراقبت می‌کند».(Massé، p. 358; Šakūrzāda, p. 142; Loeffler, p. 139).[۱]

جن‌ها نیاز به ماماهای انسان دارند و گفته می‌شود که هر مامابازای هر صد کودک انسانی که به دنیا می‌آورد به به دنیا آمدن یک کودک جن باید کمک کند. قابله را با چشمان بسته نزد مادر جن می‌برند، و بعد از پایان کارش یک مشت پوست پیاز به عنوان دستمزد به او می‌دهند. اگر آن پوست پیازها را زیر فرش بگذارد و از دیدن جن‌ها و ارتباطش با آنها به کسی حرفی نزند هر روز صبح که زیر فرش را نگاه کند یک سکه طلا زییر فرش پیدا می‌کند و اگر به کسی بگوید پوست‌ها همان پوست پیاز باقی می‌مانند (Massé، p. 356).[۱]

ایرانی یا عربی؟

در داستانهای عامیانه —برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: فولکلور— فارسی جن‌ها معمولاً برای انسانها مضر هستند. هر چند برخی می‌گویند جن به همراه ḡūl از داستانهای سامی منشا می‌گیرند (e.g. ، Christensen, p. 71 ff; Marzolph, p. 46; Massé، p. 352)، ولی ممکن است از شیاطین مافوق بشر در فرهنگ ایرانیان منشا گرفته باشد و دوباره از طریق یک تبادل فرهنگی میان ایرانیان و اعراب دوباره به فرهنگ ایران بازگشته باشد(Nöldeke, p. 670). آنها در برخی از انواع داستانها ظاهر شده‌اند که این گواهی است بر حضورشان در فرهنگ عامه ایران(Marzolph, s.vv. types 425B، “The Disenchanted Husband: The Witch’s Tasks،” and 503 “The Gifts of the Little People”).[۱]

از این بین، در یکی از داستانهای اخیر گفته می‌شود که دو نفری که قوز بر پشت داشتند با جن دیدار می‌کنند. نفر اول به حمام می رود و می رقصد ، در آن هنگام عروسی جن ها بوده ، پس پاداش می گیرد و جن ها قوزش را بر می‌دارند . نفر اول این داستان را برای نفر دوم هم تعریف می کند و نفر دوم هم به همان مکان میرود و می رقصد، چون مراسم عزای جن ها بوده ، جن ها قوزی بر بالای قوز او ایجاد می‌کنند. از آن در فرهنگ عامیانه فارسی زبانان به عنوان یاد می‌شود. در مواردی در قصه‌های عامیانه از جن به عنوان یاری کننده یاد شده، مثلاً زمانی که گفته‌اند جن از مهارت خود در بافتن فرش استفاده می‌کند(Enjavī، p. 170). یکی از این جن‌های یاری رساننده سیمرغ در داستانهای عامیانه است(با افسانه سیمرغ در داستانهای حماسی اشتباه نشود)، گفته می‌شود دسته‌ای از جن‌ها است (Enjavī، p. 170).[۱]

پانویس




تاریخ: چهار شنبه 9 / 2 / 1392برچسب:,
ارسال توسط MASTER

صفحه قبل 1 صفحه بعد