"خدایــــــــــا"
دستم به آسمانت نمی رسد
اما تو که دستت به زمین می رس
د بلندم کن....
من از بادم،تو از باران
من از موجم،تو از ساحل
من از امروز،تو از فردا
اگر بادم،اگر باران
به جان جمله یاران بیادت هستم بى پایان…


تلخ است عشقی سوزان را عوض کنی با احساس دوست داشتن
شور و اشتیاقی بی پایان جایش را بدهد به عادتی لعنتی
نفس کشیدن در این هوا جانت را به لبت میرساند
نمیدانی چه زجری میکشد کسی که یخ رده باشد احساسش
قلبش.... همه عشقش.....
ناخواسته.....
آنی تکرار غریبانه ی روزها یت چگونه گذ شت وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت,از تنهایی معصومانه ی دستهاآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت و در گیرودار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی دریاچه ی نقرهای نهفته بود؟آنیاکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه یطلاییخورشید دوستی بسپاری و درآبیبیکران مهربانی ها به پرواز در آییو اینک آن شکفتن وسبزشدن در انتظار توستدر انتظار تو.....
قبل از اینکه به کسی بگی دوستت دارم خوب فکراتو بکن شاید چراغی در دلش روشن کنی که خاموش کردنش به خاموش شدن او بیانجامد… . ای خدای نفسای سرگردون منو به همان روزتولدبرگردون
با جیب هایی برای دستانم،
تن های تنها،
زود یخ میزنند…
کسی چــه میــداند
امــروز چنــد بار فرو ریختم ..
از دیدن کسی کــه ،
تنهــا لباسش شبیــه به " تـــــو " بــود !
گـ ـاه دلتنــگـ ـ مـ ـے شـوم .....
دلتننگـ تـ ـر از هـمہ دلتـنگـ ـے هـ ـا....
گـ ــوشـہ اے مـے نشیــنم...
و حـ ـسرتــ هـ ـا را مـ ـے شمــ ـارم...
بـاختـن هـ ـا را و صـ ـداے شکـستن هـ ـا را...
نمـ ـے دانم من كـ ـدام امید را نـا امید کـ ـردم....
کـ ـدام خـ ـواهش را نشنــیدم...
و بــہ کـ ـدام دلـتنگے خـندیدم..
کـ ـہ این چــنین دلــ تنـگم!!!!
منــ همـــ برايِ اینکة راحت بروي ميگویمـ :
"بـــــــــ آشَد...بــــــُرو....خیالي نیستــــــ..."
امـــــّا
کــــــیست کــــة ندانــد..
بآ تـــُ
تنهـــــ ا چیزي کـــــة هَست ..
خــــــــیال ِ توســــت
اگربادیگرانش بوووووووووود میلیییییییییییییییی چراجام مرابشکست لیلی
بـہ خــآطــِـر خــآطــِـره هام پاڪِـش نِمے ڪـُـنـَـم و شــــــآیــد روزے ...
بر گرد م ...
اما کی؟!
نمیدانم...
✔ دوســتآےِ نـآزنـینـم اَز هَمـراهے و دِلگــرمے تــڪ تــڪتـون ممـنونـَـم
✔ بـِهـتـریـــن لحظـہ هاے زنـدِگــے رو واستـوטּ آرزو مےڪـُـنـَـم
✔ و تـوے لحظـہ هاے آسمــونـے دِل شِڪـــَـستـگـے تـوטּ دُعام ڪـُـنــیـد
یاعلی
خدانگهدارتون

فكر ميكردم ديگر كسي زيبا نيست... كه ديگر كسي پاك نيست!
كه با هم بودن هايشان از سر دلتنگي نيست و از روي نياز است!
كه حرف هايشان حرف نيست... قولهايشان قول نيست...
دوستت دارم هايشان بيخوديست... و حافظه شان كوتاه مدت است...!
عشق هايشان پوچ است و
در يك لحظه ي كوتاه به فراموشي سپرده خواهد شد!
شيطنت هايشان از روي سادگي نيست...
اشك چشم هايشان واقعي نيست...
تمساحي كه اشك ميريزد قابل اعتماد نيست!!!
گرماي دستت را نميخواهند... پاكي نگاهت را نميخوانند!
تفاوتت را با بقيه نميدانند!!!
تا اينكه " تو " آمدي و كاري كردي كه به تو اعتماد كنم ...
.
.
.
و در آخر مُهر تاءييدي زدي بر تمامي افكاري كه داشتم و رفتي...
و من تنها به اين دلخوشم كه اشتباه نميكردم!!!
9/9/1390


مي آيد . . .
مي ماند . . .
و به تنهاييم پايان مي دهد!
آمد . . .
رفت . . .
و به زندگي ام پايان داد . . .


این دل نوشته ها . . .
نه ... نه ... ببخــــشــــــید!
اين درد نوشت ها . . .
نه دلنشين اند نه زيــبا ،
اينها يک مشت
حــرف زخــــم خورده ي بـغـض دارند
که نشاني دردنـــــــــاک ،
از يک عشق نـاکــــام دارند ،
و تـنــها مخــــاطبش ،
غايـب است . . . !