دلتنگم!!
بــرای کسـی کـه مدتهـاســت ....
بــی آن کـه باشــد ....
هــر لحـظــه ....
زنــدگــی اش کـــرده ام !
بــدهــکاری بــه مــن....
بــه تــمام "دوســتت دارم" هــایــی که گــفتم ,
و تــو نــشنــیده گــرفتــی ...
شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
و تو...
آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود.......
الفبای زندگی به معنی واقعی
از الفبای زندگی چه میدانیم ؟
از اشتیاقی که برای رسیدن به نهایت آرزوها داریم و بر اساس آن تلاش بی وقفهای را در مسیر پر فراز و نشیب زندگی بکار میبندیم تا آن را دریابیم ؟
دانستههای خود را از الفبای زندگی بنویسیم تا به خاطرمان باشد که عمری را صرف چه میکنیم.
الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات
ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
ث: ثبات برای ایستادن در برابر بازدارنده ها
ج: جسارت برای ادامه زیستن
چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه
ح: حق شناسی برای تزکیه نفس
خ: خودداری برای تمرین استقامت
د: دور اندیشی برای تحول تاریخ
ذ: ذکر گویی برای اخلاص عمل
ر: رضایت مندی برای احساس شعف
ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها
س: سخاوت برای گشایش کارها
ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص: صداقت برای بقای دوستی
ض: ضمانت برای پایبندی به عهد
گفتم مادر! ... گفت: جانم گفتم درد دارم! ... گفت: بجانم گفتم خسته ام! ... گفت: پریشانم گفتم گرسنه ام! ... گفت : بخور از سهمِ نانم ... ... ... ... گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چششمانم اما یک بار نگفتم: مادر من خوبم شادم...! همیشه از درد گفتم و از رنج به سلامتی مادر واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره! به سلامتی مادر بخاطر اینکه هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام... به سلامتی مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت به سلامتی مادر بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته به سلامتی مادر بخاطر زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده به سلامتی مادرچون هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه به سلامتی مادر چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر زندگی یه لحظه هم معنی نداره به سلامتی مادر که بخاطر ما اندام خوشکلش بهم خورد!
میگن بی گناه تا پای دار میره ولی بالای دار نمیره
ولی هیچکس به این فکر نکرده که :
تا پای دار رفتن برای یه بی گناه از صد بار بالای دار رفتن یه گناه کار زجرآور تره !!!
كاش سلامي بودم در دهان كودك شرمنده اي
كاش گلي بودم كه تقديم به دل شكسته اي مي شد
كاش عطري بودم سر مزار عزيز از جان باخته اي
كاش شبنم بودم و روي گل ها را مي پوشاندم
كاش دل هايمان از سنگ نبود
و
كاش اين كاش ها هرگز نبود
بچه بودم فقط بلد بودم تا 10 بشمرم نهايت هر چيزي همين 10 تا بود
از بابا بستني که مي خوا ستم10 مي خواستم
مامانو 10 تا دوست داشتم
خلاصه ته دنيا همين 10 تا بود و اين 10 تا خيلي قشنگ بود
حالا نمي دونم که دنيا چقدره ؟!!
نهايت دوست داشتن چندتاست ؟!!!
ده تا بستني هم کفافمو نمي ده
خيلي هم طمع کار شده ام
اما مي خوام بگم دوستت دارم مي دوني چقدر؟
به اندازه همون ده تاي بچگي